پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

فردا میای بغلم....

1391/8/3 21:46
نویسنده : مامان مرجان
246 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سیلام سلووووم پسر ماهمم

 

مامانی شما قصد اومدن نداری....خجالت نمیکشی....جات خوبه جا خشک کردی.....حالا که نمیخوای بیای مجبوریم به زور بیاریمت.ههههه

 پسرم امشب رفتم دکتر و دکتر گفت دیگه اگه تا فردا پسرتون دنیا اومد که هیچ اگه نیومد صبح برین بیمارستان برای القای درد....منم امشب همه وسیله هاتو آماده گذاشتم که صبح زود برم بیمارستان ولی خیلی میترسم نمیدونم واقعا میتونم درد زایمان طبیعی رو تحمل کنم یا نه کلا برای درد تحملم زیاده ولی زایمانو نمیدونم خدا کمکم کنه....راستی عزیزم قرار شد اسمتو بذاریم پارسا ...پارسا جونم یعنی میشه فردا این موقع تو بغلم باشی.....امشب کلی پیاده روی کردم دیگه کمر و پا برام نمونده قرص کرچکم خوردم کاشکی خودت امشب بیای و قرار نباشه القای درد بشم...پارسا  جونم بلاخره انتظار نه ماهم تموم شد فردا بغلت میکنم وای باورم نمیشه دلم میخواد یه عالمه بوست کنم و بغلت کنم ایشالا فردا شیرین ترین روز زندگیم میشه...

 امیدوارم بتونم درد زایمانو تحمل کنم آخه حالا ترسم گرفته نکنه موقع زایمان بمیرم...دوباره شروع شد....برم بخوابم تا بدتر نشدم و برای فردا آماده بشم....راستی دلم برای تکونات یه ذره میشه آخه من هر وقت دست میکشیدم رو دلم و میگفتم عزیزم بتکون خودتو یه عالمه برام لگد میزدی و منم برات شعر میخوندم....چه زود تموم شد...ایشالا که سالم بیای بغلم اون موقع برام لبخند بزنی پسر نازم...

 

آخرین شب تو دل مامانیت خوابیدنت مبارک.... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد