پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

مهندس کوچولو

امروز در حال گشت و گذار توی نی نی سایت بودم که پارسا خان طی یک عملیات ضربتی لپ تاپ و قاپید و ......             بقیه عکسها در ادامه مطلب... لحظه قاپیدن لپ تاپ: نی نی سایت که میگن اینه ؟؟؟ بذار ببینم چه مزه ایه ؟؟؟ خوشمان نیامد ... یه پست بذارم.... خوب دیگه مامان برو من دارم با دوستام تبادل نظر میکنم... مزاحم نشوید لدفا... ...
26 ارديبهشت 1392

و اما 6 ماهگی....

عیدت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک نفسم....        این ماه کلی خوش به حالت شد عیدی برای دومین بار رفتی سفر و این بار تهران... کار های جدید: ----  میغلتی و  دمر میشی.... دستتتو تا مچ میکنی تو حلقت..... دوباره میغلتی.... ---- وقتی میخوابونمت رو زمین انگار داری دوچرخه میزنی این قدر وول میخوری که شلوارت میخواد در آد ههههههه و غشغش خنده....   ---- غذای کمکیت شروع کردم و با میل فراووووون میخوری ها.... ---- چند روزیه که میتونی توی روروِکت چند تا قدم برداری.... ---- دقیقا 1 اردیبهشت اثباب کشی کردیم تهران.....با چه مکافـــــــــــــــــ...
6 ارديبهشت 1392

گلچین عکسهای پنج ماهگی

اندر احوالات پارسا خان: همچنان کچلی...خخخخخخ در تلاشی که پاتو بخوری ولی هنوز به دهنت نمیرسه و از اول... جدیدنا پنج دقیقه ای توی کرییر طاقت میاری و بازی میکنی از ننو گرفتمت ولی به هزار بدبختی میخوابی:شیر میخوری منم مثل فنر بالا پایین میپرم تا خواب بری و البته حتما با صدای سشوار!!!!       بقیه عکسها در ادامه مطلب اینجا تازه واکسن چهارماهگی زدی...خدا رو شکر خوش واکسنی و بعدش اصلا اذیت نمیکنی...   منتظر بغل شدن... من عاشق این خوابیدنتم ینی آرامــــــــــــــــــش بعد طوفانه ها...والا.... بازی در کرییر... تعجب در کرییر.... خنده در کرییر....   &nb...
26 اسفند 1391

مش پارسا

25 بهمن قرار بود با هواپیما بریم مشهد اما دیر رسیدیم و هواپیما پرید.. روز بعدش با قطار رفتیم و جنابعالی تا 6 صبح یک سر گریه کردی و نذاشتی هیچ کس بخوابه..... صبح که رسیدیم هتل همگی بیهوش شدیم... اینم یه عکس مشهدی:   بقیه عکسها در ادامه مطلب...     آماده رفتن به سفر: اینجا ساعت 10 صبحه تازه بیدار شدیم و میخوایم صبحانه بخوریم...     اینجا برای اولین بار رفتی پابوس امام رضا (ع): اولش که خواب بودی: بعد که بیدار شدی و آرامش قبل از طوفان : و حالا طوفان: اینم یه عکس آتلیه ای به سبک مشهدی بعد از زیارت: اینجا هم یه کم مریض احوال بودی منم نگـــــــران..مثل همیشه.. ...
30 بهمن 1391

سرما خوردگی یا حساسیت؟؟؟

یه دوره طولانی حساسیت داشتی و کلی سرفه میکردی ولی دکترا فک میکردن سرماخوردی و خلاصه کلی اذیت شدی ما هم کلی نگران و ناراحت... این شب اوله که سرفه هات شروع شد... فرداش رفتیم دکتر طهماسبی دو روز گذشت و رفتیم دکتر علوی و عکس قبل از دکتر رفتن:   ولی بازم خوب نشدی..پیش نیک نفس هم رفتیم از قفسه سینت عکس گرفت و گفت عفونت نیست ولی بازم خوب نشدی و همچنان سرفه... تا اینکه رفتیم پیش دکتر زندی و گفت حساسیته و با یک روز شربت کتوتیفن و قطع بخور گرم واستفاده بخور سرد خوب شدی بلاخره خدا رو شکر... فرشته کوچولوم کلی وزن کم کردی بس که بی خودی آنتی بیوتیک خوردی... از دست این دکترای بی سواد.... ...
20 بهمن 1391

گلچین عکس این ماه

تحولات این ماه پارسا جون: از دو نیم ماهگی آگووووووووووو میگی  دستتو تا مچ میکنی تو حلقت  برام قهقه میزنی و میخندی  عاشق آینه ای..خودشیفته... اصلا هم گریه نمیکنی..با خودت بازی میکنی...خودت خواب میری... میخواستیم بریم سفر ولی چون توی ماشین جیغ میزنی و توی قطارم همه رو داغــــــون میکنی منصرف شدیم... اینم عکسای این ماه:       بقیه عکسها در ادامه مطلب...         ...
4 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد