خوب این ماه با دو تا خبر خوش اومدم که هر دو تاش تو یه روز خاص اتفاق افتاد... نهم مرداد که میشد شب 22 ماه رمضان اولین دندون پارسا نیش زد و همون شب گفت بابـــــــــــــــــا.. اینم عکسای این ماه:   بقیه عکس ها در ادامه مطلب: اولین کوتاه کردن مو... اینم پارسا و عموی بزرگش: جواب گوشیمو بدم یا پروژه هامو انجام بدم... قبلــــــــه عالم.خخخخخ   آخرین شب قدر در مصلی تهران: مرحله بعد از جارو کشی...مرحله طی کشی... بدون شرح..     ...

خدا رو شکر 9 تیر دیگه کاملا بدون تکیه نشستی... دندونم هنوز نداری... گهواره قبلی هم کوچیکت شده بود مجبور شدیم برات گهواره جدید بخریم به امید اینکه توش بخوابی ولی باید اول توی پتو خوابت کنیم بعد بذاریمت توی گهواره و یک سر تکون بدیم گهواره رو تا بیدار نشی یعنی اساسی سرویسمون کردی ها عشقـــــــــــم... شب تا صبحم یک سر شیر میخوری و من فقط به یه پهلو خوابیدم در حال شیر دادنم...صبحا فکر میکنم نصف بدنم فلج شده... خوب اینم یه عالمه عکس از این ماه:   بقیه عکس ها در ادامه مطلب.. اخم کردنت تو حلقـــــــــــــــــــــــــــــــم   عشق جارو برقی... عکسای نشستن گل پسر:     &n...

این ماه خیلی برام سخت گذشت و همچنان ادامه داره... از روزی که رسیدیم تهران ببخشششید اسهال شدی و هنوزم خوب نشدی شاید حتی به روزی 10 بار هم میرسه و من به شدت کلافم....پیش 5 تا دکترم رفتی ولی هنوز مشکلتو نفهمیدیم... پیشرفت های این ماه: پشتت که بالش بذاریم میشینی ولی خودت هنوز بدون تکیه تعادل نداری و زود میفتی... با رورویک خونه رو متر میکنی...اونم با چه سرعتی... اشتهات کلا از بین رفته و خودتم به شدت وزن کم کردی عاشق لپ تاپ شدی و اگه دستم ببینیش کارش ساختس... عاشق مو کشیدنی...اصن یه وعضی.... ددری شدی حســـــــــــــــــــــــــــــــابی     بقیه عکسها در ادامه مطلب... کشف یک خوراکی جدید:  ...

خوب این ماه با رعایت رژیم غذایی شکم روش پارسا تموم شد بالشت که بذارم پشتت میشینی اما خودت هنوز نمیتونی بدون تکیه بشینی..قبلنا میغلتیدی و سینه خیز میرفتی ولی بس که بغلت کردم دیگه همین کارا رو هم نمیکنی و اغلب اوقات میخوای بغل شی.... و خوابت هزار برابر بدتر شده دیگه فقط و فقط توی پتو میخوابی دیگه کمر برام نمونده...فقط فرقش اینه که دیگه با صدای سشوار نمیخوابی و باید برات آهنگ بذاریم تا بخوابی  اینم گلچین عکس این ماه:     بقیه عکس ها در ادامه مطلب تنهایی میخوای همشو بخوری؟؟؟؟   خوش اشتها خان: پارسا و دوستش هستی: اولین شهربازی رفتن پارسا: قربون خواب معصومانت هر چند با هزار ...

یک دفعه دستای پارسا شروع کرد به دونه های قرمز ریز زدن و بعدم شکمو پشتش منم نگــــــــــران پارسا رو بردم دکتر ازش خون گرفتن ولی خدا روشکر خیلی اذیت نشد و دکتر گفت ویروسه و تا چند روز دیگه خوب میشه..     ...

با وجود سابقه کولی بازی های پارسا توی ماشین تصمیم گرفتیم با خانواده دوست همسری بریم یکی از روستاهای بابلسر خونه دوست دوست همسری   بقیه عکس ها در ادامه مطلب تو راه شمال پارسا خیلی آقا بود و اصلا اذیت نکرد اینجا بغل مامانیشه:     اینجا هم جنگل زیبای شمــــــــــــــــال: اینم عکس هنری با مامان جون: و این جا مامان جون و بابایی: لذت خواب درهوای آزاد... به ترتیب از راست به چپ:من-خانم دوست دوست همسر-خانم دوست همسر آقایون همراه: لب دریا... فرداش پارسا خان رو بردیمش حمام..اینم عکسای بعد حمام: خوابید...

بلاخره به خاطر اسهال شديد پارسا مجبور شديم بريم مطب دکتر موحدي و پارسا تست آلرژي داد و من جگرم کباب شد طفلک پسرم بس که جيغ زد و گريه کرد وقتي تست تموم شد به هق هق افتاده بود و ديگه ناي گريه نداشت... و بعد تست فهميديم که پارسا آلرژي به پروتيين گاوي داره و همچنين تمام افزودني هاي غذايي و ماهي و منم از الان رفتم توي رژيم سفت و سخت...   ...

اینم چند تا عکس از پارسا با طعم هندوونه:   بقیه هندونه ها در ادامه مطلب ای جانم زبون درازی.. مامانی اگه دندونات میخواره بیا اینو گاز بگیر... عشق تلفن... ...